وصیت نامه کوروش

دنیایی از احساس

وصیت نامه کوروش بزرگ

فرزندان من ،دوستان من!من اکنون به پایان زندگی نزدیک گشته ام .من آن را با نشانه های آشکار دریافته ام .وقتی درگذشتم مرا خوشبخت بپندارید و کام من این است که این احساس در کردار و رفتار شما نمایانگر باشد .زیرا من به هنگام کودکی ،جوانی و پیری بخت یار بوده ام .همیشه نیروی من افزون گشته است .آنچنان که هم امروزنیز احساس نمی کنم که از هنگام جوانی ناتوان ترم .من دوستان را به خاطر نیکویی های خود خوشبخت و دشمنانم را فرمانبردار خویش دیده ام .

زادگاه من بخش کوچکی از آسیا بود .من آن را اکنون سربلند و بلند پایه باز می گذارم .در این هنگام که به سرای دیگر میگذرم ،شما و میهنم را خوشبخت می بینم و از این رو می خواهم که آیندگان مرا مردی خوشبخت بدانند . باید آشکارا جانشین خود را اعلام کنم تا پس از من پریشانی و نابسامانی روی ندهد .من شما هردو فرزندانم را یکسان دوست می دارم ولی فرزند بزرگترم که آزموده تر است کشور را سامان خواهد داد .فرزندانم ، من شما را از کودکی چنان پرورده ام که پیران را آزرم دارید و کوشش کنید تا جوانتران از شما آزرم بدارند .

تو کمبوجیه مپندار که عصای زرین پادشاهی تخت و تاجت را نگاه خواهد داشت . دوستان یکرنگ برای پادشاه عصای مطمئن تری هستند .هر کس باید برای خویشتن دوستان یک دل فراهم آورد و این دوستان را جز به نیکوکاری به دست نتوان آورد .

به نام خدا و نیاکان درگذشته ما ،ای فرزندان اگر می خواهید مرا شاد کنید نسبت به یک دیگر آزرم بدارید. پیکر بی جان مرا هنگامی که دیگر در این گیتی نیستم در میان سیم و زر مگذارید و هر چه زود تر آن را به خاک باز دهید . چه بهتر از این که انسان به خاک که این همه چیز های نغز و زیبا می پرورد آمیخته گردد .من همواره مردم را دوست داشته ام و اکنون نیز شادمان خواهم بود که با خاکی که به مرمان نعمت می بخشد آمیخته گردم.

هم اکنون در میابم که جان از پیکرم می گسلد .... اگر از میان شما کسی می خواهد دست مرا بگیرد یا به چشمانم بنگرد .تا هنوز جان دارم نزدیک شود وهنگامی که روی خود را پوشاندم  ،از شما خواستارم که پیکرم را کسی نبیند .حتی شما فرزندانم .از همه پارسیان و هم پیمانان بخواهید تا بر آرامگاه من حاضر گردند و مرا از این که دیگر از هیچ گونه بدی رنج نخواهم برد شادباش گویند .

به واپسین پند من گوش فرا دارید :اگر می خواهید دشمنان خود را تنبیه کنید ،به دوستان خود نیکی کنید .

خداحافظ پسرا گرامی و دوستان من

پس از این گفتار کوروش بزرگ روی خود را پوشاند و درگذشت

« فرمان دادم بدنم را بدون تابوت و مومیایی به خاک سپارند تا اجزای بدنم خاک ایران را تشکیل دهد »



نظرات شما عزیزان:

پسر پاییز
ساعت13:22---8 مرداد 1392

سلام،من وبلاگت رو دیدم و ازینکه از کورش و داریوش متن گذاشتی واقعا ممنونم من که خیلی خوشم امد بازم بهت سر میزنم.
راستی منم یه وبلاگ داوم حتما بهم سر بزن و نظرت رو بگو فدات بای.
www.peyman-gash.loxblog.com

سلام .خواهش می کنم.خوش حالم که بیننده های وبلاگم راضی هستند. مرسی.



نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در دو شنبه 7 مرداد 1392برچسب:,ساعت 21:44 توسط اتوسا یگانه |


آخرين مطالب
» <-PostTitle->


 Design By : Pichak